Episodes
Saturday Mar 26, 2022
Saturday Mar 26, 2022
قسمت بیست و هشتم ابرام بگو
نیست، ولی انبوه است
موزیک متن: Mariage d'amour
اثر: Richard Clayderman
Tuesday Aug 24, 2021
Tuesday Aug 24, 2021
یه شب با ابرام نشسته بودیم پای آتیش امراض چینی، سرفه میکردیم و گرم صحبت هذیون میگفتیم. وسطهاش گفتم ببین ابرام اینها که داریم میگیم حرف حساب نیستها، داریم خلط مبحث میکنیم رسمن. گفت خلط مبحث نیست! همه چیز به همه چیز ربط داره رفیق.
موزیک متن این قسمت آهنگ ترانه ای با نام
Seninle Olmak Var Ya
با اجرای
Aytaç Doğan
Wednesday May 26, 2021
Wednesday May 26, 2021
ابرام هر روز میاومد دفترم رو میگرفت، توش تخم شک میکاشت، میرفت. من میموندم و یه سؤال دیگه که با قبلیها میشد یه دنیا حیرت و احتمال. مثل یه بذری که تحت یه شرایط خیسی از خاک میزنه بیرون و سر به آسمون میکشه، تخم شکش هر روز تو خیسی ذهنم شاخ و برگ میداد و سرم رو پر میکرد از استفهام و استفسار که تهش چی؟!
Tuesday May 11, 2021
Tuesday May 11, 2021
پاهایی که کفش را میزنند
چنانکه در تذکرهی کاتبان آمده که نوادگان آدم انگاریده بودند دنیا پایان ندارد و چاروق و گرزن کسوت دنیا پارگی و اقاله نمیشناسد! با منزل به منزل شدن هر نفسی اموری از عالم ختم به خیر شد و اموری به شر. پس هم آن بود که میپنداشتند و هم آن که غافل بودند. و مثقال ذرةی گمان نبردند که دنیا این است و بیش از این...
Wednesday Dec 23, 2020
Wednesday Dec 23, 2020
چهل و دو به شک
ابرام یه مدتی بود که نبود… بود، اما پیش ما نبود. دیدهین وسطهای کار آدم یهو به شک میافته که اگه نشه چی؟! اگه همهش کشک باشه چی؟ ابرام هم یه همچین جاهایی بود.
Saturday Aug 22, 2020
Saturday Aug 22, 2020
تفاسیدن ایام
هوا گرم بود و همهچیز کش میاومد… ماسک میزدیم که ایام به عافیت بگذره، ایام کش میاومد، کتاب میخوندیم جهالت رو بشوره ببره، جهل کش میاومد، با آدمها مدارا میکردیم رابطهها مکدر نشه، موی دماغمون کش میاومد… با سردمدار و پرچمدار مصالحه میکردیم جیب شلوارمون کش میاومد، سفر میرفتیم و عصیانمون رو از شهر دور میکردیم راه کش میاومد…
Friday Jun 19, 2020
Friday Jun 19, 2020
کوفته در لژ انفعالیون
هر کاری خواستیم بکنیم گفتی نکن داستان میشه. اونقدر گفتی و ما نکردیم که نکردنمون خودش داستان شد ابرام. داستان انفعال.
خواستیم آشتی کنیم، گفتی دنیا در خطره؛ بجنگ. خواستیم دنیا رو تسخیر کنیم، گفتی آخرت در خطره؛ قناعت کن. خواستیم فریاد کنیم گفتی کوچه در خطره؛ بکپ. خواستیم نقاشی کنیم گفتی رنگ مکروهه؛ ممیزی خورده. خواستیم برقصیم...
Friday Jun 19, 2020
Friday Jun 19, 2020
مفاصل نسیانی
دست انداختم به زانوم تکیه دادم و یاالله بلند شدم. گفتم من واسه چی بلند شدم؟! فکر کردک یادم نیومد. به ابرام گفتم ما واسه چی پاشدیم؟! گفت پیِ نوستالژیهای آهن و آسمونخراش؟ گفتم چی؟! گفت داریوش دیگه! گفتم نه بابا! الان تو مودش نیستم. اما اگه میخوای پلی کنم؟! گفت واسه بوی گندم و ندای اذان و گنبد طلاش؟ گفتم الان که وقتش نیست!
Friday Jun 19, 2020
Friday Jun 19, 2020
اومدیم، تپیدیم، سرودیم، نشستیم، خوندیم... تو فقط شعرهامون رو شنیدی ابرام! (سرود انقلابی)
برای تو همه چیز سریع اتفاق افتاد، اما برای من به قدر پدر دراومدنی طول کشید. پدر دراومدن میدونی چیه ابرام؟! یعنی پدر از در درآمد، بی سر آمد. یعنی خلوص که با نون و پیاز سر سفرهی مادر درآمد. یعنی آب که با املاحِ حسرت از چشم درآمد. اونقدر برات زود گذشت که نفهمیدی ما هم با سر اومدیم ابرام!
Thursday Mar 26, 2020
Thursday Mar 26, 2020
گفت با اونهایی که بعدن دیوونه میشن بیشتر مهربون باش، اوقات صعب و روزهای سختی رو پشت سر گذاشتهن تا از مرز جنون گذشتهن. گفت آدمهایی که از اولش دیوونه هستن رو کاری نداشته باش، اونها اصلن نفهمیدهن حال خوب چیه، با یه پتو آروم میشن. هندزفری رو گذاشتم توی گوشم غرق خیالات...